انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد

نگاهی نو برای اندیشیدن
انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد

اخبار فعالیت ها ، برنامه های پیش رو و یادداشت ها


قسمت چهارم

 

قصه حضرت آدم در سوره مبارکه «طه» (فراموشی ذکر و یاد خدا سبب مشقت دنیا و آخرت)

 

سوره «طه» بر اساس روایات در رده چهل و پنجم بعد از سوره «مریم» و قبل از سوره «الواقعة» قرار گرفته است ،معرفت ۱۳۸۰ ، ص ۹۰ ؛ بهجت پور (۱۳۹۲ ، ص ۳۴۵) این سوره بین سال های هفتم و یازدهم بعثت نازل شده است که سالهایی پر اختناق برای تبلیغ دین بوده است و تعداد اندکی به اسلام ایمان آوردند.  

 

غرض این سوره تذکر و یادآوری از راه انذار است طباطبایی، ۱۳۷۸، ج ۱۴، ص ۱۶۳) و با دلجویی از رسول خدا (ص) شروع میشود تا جان خود را در واداشتن مردم به قبول اسلام به سختی نیندازد؛ زیرا قرآن تنزیلی است الهی که مردم را به خدا و آیات او تذکر می دهد خواه پند بگیرند و خواه نگیرند (طه: ۸(۱) و در ادامه روشهای مختلفی برای هشدار انسانها به کار برده است نظیر بیان داستان حضرت موسی (ع)، هشدار دادن نسبت به عاقبت افعال در رستاخیر و یادآوری پیامدهای غفلت از یاد خدا اینجاست که به مناسبت بحث داستان حضرت آدم (ع) را بیان میکند و پیامد بی توجهی حضرت آدم و حوا را نسب به امر الهی یادآوری میکند.  

 

قصه حضرت آدم در این سوره با اشاره به عهدی که خداوند از آدم گرفته نهی از خوردن درخت که در سوره الاعراف چنین آمده است: «لا تَقْرَبا هَذِهِ الشَّجَرَةَ») گرچه آدم خیلی زود آن را فراموش کرده است و عزمی برای پایبندی بر سر پیمانش نیافته است - شروع میشود سپس به بیان اغوای وی توسط شیطان با برخورداری از وسوسه فرمانروایی جاودانه میپردازد و غفلت آدم از یاد خدا که باعث شد او و همسرش به مشقت گرسنگی و برهنگی در دنیا دچار شوند.  

 

تفاوتی که در بیان این بخش از قصه حضرت آدم با سوره قبلی «الاعراف» دارد در این است که افعال در این آیات به صورت مفرد بیان گردیده ؛ «فنسی»، «فتشقی» «أَلا تَجُوع فیها وَ لا تَعْرى» ، «لا تَطْمَوا فیها وَ لا تَضْحى» ، «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ»، «فَعَصَى» و «ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَیْهِ» و مخاطب این آیات حضرت آدم به تنهایی است؛ بدین جهت که عهد مذکور بر آدم نازل شد و روی سخن با او بود (همان، ص ۳۰۹)  

 

بیان ویژگیهای زندگی بهشتی مانند عدم گرسنگی ،تشنگی برهنگی و سختی در آن اولین عنصر جدیدی از داستان حضرت آدم است که در این سوره آمده با توجه به این که خوراک و پوشاک از ضروری ترین نیازهای انسان است. خداوند وجود همه آنها را در بهشت به آدم یادآوری کرده و نیز بیان فرموده است که استفاده از این نعمتها بدون وسیله و زحمت امکان پذیر است علت ذکر این نعمتها در بهشت با نفی و نقیض آنها که گرسنگی و برهنگی و تشنگی و سوزش آفتاب است این است که خداوند گوش آدم را با این رنج ها که وی را از آنها بر حذر داشته آشنا سازد تا از هر چه سبب پیدایش این گونه مشقت ها میشود خود را بر حذر دارد طبرسی ۱۳۷۲ق، ج ۴، ص ۱۲۳).  

 

دومین عنصر جدید این داستان که این سوره بیانگر آن شده است، چگونگی فریب آدم و حوا توسط ابلیس است؛ شیطان با وعده رسیدن به دو موهبت جاودانگی و میل به کمال و فرشته گونه بودن آن دو را وسوسه کرد و به خداوند سوگند یاد نمود که قصدی جز خیرخواهی ندارد. در نتیجه کششهای مشروع فطری و سوگند شیطان آدم و حوا عهد الهی را فراموش کرده و به درخت ممنوعه نزدیک شدند. 

 

سومین عنصر جدید داستان حضرت آدم در این سوره بیان رسیدن ایشان به مقام اجتبا بعد از توبه است و به همین دلیل همه علماء معتقدند که قضیه خوردن حضرت آدم (ع) از میوه ممنوعه قبل از رسیدن ایشان به مقام نبوت است.(آل غازی، ۱۳۸۲ق ج ۲، ص ۲۲۵). «اجتباء از ماده جبایت به معنای جمع آوری کردن است فراهیدی ۱۴۱۰ ق، ج ۶، ص ۱۹۲؛ ابن منظور، ۱۴۱۴ ق، ج ۱۴، ص ۱۳۰) اجتباء و برگزیدن یک بنده توسط خدا به این معناست که او را به فیض الهی خود اختصاص داده در نتیجه انواع نعمت ها خود به خود و بدون زحمت به سویش سرازیر میگردد( طباطبایی، ۱۳۷۸، ج ۷، ص۳۴۲) بنا بر این معنا است که تفرع جمله «فَتابَ عَلَیْهِ وَ هَدی» بر آن به خوبی روشن میشود گویا او را دارای اجزایی فرض کرده که آنها را از اینجا و آنجا جمع آوری نموده بعد از آنکه متفرق بودند در یک جا گرد آورده و سپس به او رجوع کرده و هدایتش نموده و به سوی خود به راهش انداخته است ،همو، ج ۱۴، ص ۲۲۳)

 

با اینکه توبه آدم پذیرفته شد اما بازگشت به حال نخستین امکان پذیر نبود و لذا خداوند به او و حوا دستور داد هر دو و همچنین شیطان از بهشت به زمین هبوط کنند در حالی که دشمن یکدیگر خواهند بود در واقع این عهد جدید خدا با آدمیان بود تا بدانند پس از هبوط دشمنی های شیطان با رستگاری و سعادت انسان ادامه پیدا خواهد کرد و راه کار نجات و شکست این دشمن آن است که از هدایتهایی که پروردگار می فرستد پیروی کنند تنها در این صورت است که گزند شیطان یعنی گمراهی انسان وگرفتاری در دام سختی و شقاوت به انسان نمیرسد (بهجت ،پور، ۱۳۹۰، ج ۳، ص ۵۱۰) 

 

 نوییسندگان : سمیه عمادی اندانی ،رضا شکرانی ،مهری کریمی

فصلنامه علمی علوم و قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا تهران 


💎انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ ورزیــدن

🆔http://@anjomanelmiquran110


قسمت سوم

بررسی قصه آدم در سوره اعراف( ناسپاسی از نعمت و پذیرش ولایت غیرالهی)

 

دومین سوره‌ای که قصه آدم در آن بیان شده، سوره «اعراف» است. این سوره از سوره‌های مکی محسوب می‌شود و بر اساس جدول‌های ترتیب نزول، پس از سوره «ص» و پیش از سوره «جن» در ردیف سی و نهم قرار گرفته است (معرفت، ۱۳۸۰، ص ۱۹۰؛ بهجت‌پور، ۱۳۹۲، ص ۳۴۵).

 

نزول سوره «اعراف» قبل از معراج پیامبر در مکه واقع شده است. در این دوره، مشرکان مکه سخت‌ترین مخالفت‌ها را با پیامبر روا داشتند و از هیچ کوششی برای جلوگیری از انتشار دعوت توحیدی کوتاهی نمی‌کردند. در چنین شرایطی، سوره «اعراف» نازل شد تا بار دیگر عهدی را که خداوند از آدمیان گرفته است، متذکر شود تا او را بپرستند و چیزی را شریک او قرار ندهند. هدف اصلی این سوره، انذار جامعه نوپای مؤمنان و نصیحت آنان در پذیرش ولایت الهی و دوری از ولایت غیرخداست.

 

قصه آدم در این سوره در راستای همین هدف بیان شده است. ابتدا به یادآوری جریان آفرینش انسان، دستور سجده ملائکه بر آدم، سرپیچی ابلیس و آغاز دشمنی وی با آدم پرداخته شده است. سپس، به فریب خوردن آدم و هبوط به زمین اشاره می‌شود (الاعراف: ۱۱-۲۵) (بهجت‌پور، ۱۳۹۴، ص ۱۸۳).

 

داستان حضرت آدم در این سوره مفصل‌تر از سوره «ص» بیان شده است. دلیل آن، درخواست توضیح بیشتر مخاطبان و اصرار کافران بر ناسپاسی و لجاجت بوده است (دروزه، ۱۳۸۳ ق، ج ۲، ص ۳۶۷). هدف از تکرار این بخش از قصه آدم، توجه جامعه نوپای مؤمنان به دشمنی و وسوسه‌های شیطان است که از هر طرف آن‌ها را احاطه کرده و از همه فرصت‌ها برای انحراف آن‌ها استفاده می‌کند (بهجت‌پور، ۱۳۹۰، ج ۲، ص ۳۴۵).

 

در این سوره، فصل دیگری از سرگذشت آدم یعنی قصه سکونت آدم و همسرش در بهشت، فریفته شدن آن‌ها با وسوسه شیطان و هبوط از بهشت بیان می‌شود؛ بخشی که در سوره «ص» به آن اشاره نشده بود. شیطان برای نفوذ و وسوسه در آدم و حوا، علاوه بر تحریک خواسته‌ها و رغبت‌های آن‌ها، از سوگند یاد کردن برای خیرخواهی نیز استفاده کرد (سید قطب، ۱۴۱۲، ج ۲، ص ۱۰۴۱؛ زمخشری، ۱۴۰۷ق، ج ۲، ص ۱۳۱).

 

آدم و حوا اگرچه گناه نکردند، اما همین ترک اولی آن‌ها را از مقام والایشان فرود آورد. به همین خاطر، از خداوند طلب بخشش کردند. زیرا نخستین گام برای توبه و بازگشت به سوی خدا، اعتراف به خطای خویش است (سید قطب، ۱۴۱۲ ق، ج ۲، ص ۱۰۴۳). در مقابل، ابلیس هرگز به خطای خود اعتراف نکرد، بلکه در نهایت گستاخی به گناه دیگری روی آورد.

نویسندگان :سمیه عمادی خاندانی، رضا شکرانی، مهری کریمی

فصلنامه پژوهشی علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا تهران 


💎انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ ورزیــدن

​​​​کانال ایتا :

http://anjomanelmiquran110


قرآن، کتاب هدایت بشر و تنها معجزه‌ی پیامبر گرامی اسلام (ص)، از جنبه‌های مختلف اعجاز دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، اعجاز بیانی است. خداوند برای هدایت بشریت، واژگان را به گونه‌ای کنار هم چیده که تا کنون، بر سر برخی از مفاهیم آن، بحث و تأمل ادامه دارد؛ گویی راز آن در گنجینه‌ی الهی محفوظ مانده و جز خداوند و کسانی که او اراده کند، بر کسی آشکار نمی‌شود.

 

با توجه به نظریه‌ی "انکار ترادف در قرآن کریم"، دانشمندان بزرگی همچون ابوهلال عسکری، محمد بن زید اعرابی و عایشه عبدالرحمان بنت‌الشاطئ بر این باورند که در بطن هر واژه‌ی عربی، معنایی نهفته است که در واژه‌ی دیگر یافت نمی‌شود؛ حتی اگر بشر نتواند رابطه‌ی دقیق میان آن‌ها را درک کند. بر این اساس، هیچ واژه‌ای در قرآن را نمی‌توان با واژه‌ای دیگر جایگزین کرد. اینجاست که علم لغت‌شناسی در تفسیر و ترجمه‌ی قرآن و دیگر علوم مرتبط، نقش مهمی ایفا می‌کند (عبدالرحمان بنت‌الشاطئ، بی‌تا).

 

در این نوشتار کوتاه، بر آنیم تا دو واژه‌ی "تبعیت" و "اطاعت" را که در کتاب "فروق اللغه" اثر ابوهلال عسکری و "اعجاز بیانی قرآن" بنت‌الشاطئ به آن اشاره‌ای نشده، مورد بررسی قرار دهیم.

 

تبعیت:

از ریشه‌ی «ت-ب-ع» است که با مشتقات آن، 174 مرتبه در قرآن مجید به کار رفته است. با بررسی کتاب‌های لغت‌شناسی، به مفاهیمی پیرامون «پیروی و دنباله‌روی» برمی‌خوریم، با این تفاوت که در برخی از آن‌ها، تفاوت‌های جزئی مانند «پیروی کردن همچون سایه‌ی فرد یا دنبال کردن ردپای حیوانات (احمد بن فارس، 1404ق)» و «پشت سر کسی راه رفتن (ابن منظور، 711ق)» مشاهده می‌شود. اما نکته‌ی مشترک در تمامی این تعاریف، وجود علاقه و اختیار در این پیروی و دنباله‌روی است، که در رفتار یا عملی که انجام می‌شود، صادق است.

 

اطاعت:

از ریشه‌ی «ط-و-ع» است که همراه با مشتقات آن، 78 مرتبه در قرآن به کار رفته است. جوهری در تاج اللغة می‌گوید: اطاعت در صورتی به کار می‌رود که فرمان و دستور همراه با میل و اختیار باشد، نه از روی اجبار (جوهری، 1404ق). همچنین، احمد بن فارس در مقاییس اللغة معتقد است که این واژه دلالت بر همراهی وفرمان‌پذیری دارد و اگر فرد تسلیم باشد، «مطیع» و فرمان‌بردار نامیده می‌شود (احمد بن فارس، 1404ق).

 

پاسخ به یک شبهه: با توجه به آیۀ «...لا إکراه فی الدین...» چه ضرورتی در عمل کردن به دین و احکام آن و ولایت پذیری خواهد بود؟

 

انسان، صاحب اختیار و همراه با قوۀ عقل آفریده شده است و خداوند وی را بدون ابزارهای لازم برای زندگی در زمین عبث و بیهوده رها نکرده است. وی در گزینش دین خود مختار است و از آن زمان که دینی را به رسمیت شناخت، در کیفیت ربوبیت مولا طبق آیۀ «یا أیّها الّذین آمنوا أطیعوا الله وأطیعوا الرسول و اولی الامر منکم...» باید طبق دستورها اطاعت کند و به عنوان مثالی جالب در این نکته، میتوان شیوۀ عمل به مستحبات را یادآوری کرد که با وجود اختیاری بودن آن، در شریعت نمی‌توان مستحباتی را ساخت و باید طبق قاعده و قانون پیش رفت.

 

مقایسۀ دو واژه:

با بررسی دقیق این دو واژه، وجود میل، رغبت و اختیار در هر دو به چشم می‌خورد اما چیزی که این دو را از هم متمایز می‌کند. وجود علاقه در تبعیت است. همچنین با توجه به کاربرد آن در قرآن، تفاوت شان در مولفۀ رتبه و درجه است، بدان معنا که در اطاعت، مطاع باید در درجه و مقام بالاتری نسبت به مطیع قرار گیرد. اما در تبعیتچنین مؤلفه‌های ملاک نیست و به تَبع آن نیز، وجود یک فرمان و دستور نیز شرط نمی‌باشد. علاوه برآن، وجود توالی و استمرار در تبعیت شرطاست در حالی‌که در اطاعت چنین نیست. همچنین در تبعیت تسلیم بیچون و چرا نیز مطرح است (ساروی،138۲ ). چراکه وجود عشق، علاقه،توالی و استمرار موجب می‌شود تا تابع به حقانیت متبوع، پی ببرد.

 نکتۀ جالبی که در رابطۀ میان این دو واژه در گسترۀ شبکۀ معنایی قرآن به چشم می‌خورد این است که خداوند در ابتدا بنده‌اش را به انجامدستورهای الهی دستور می‌دهد و آنگاه با توجه به عشق و علاقهٔ ایجاد شده، وی را به تبعیت دعوت میکند و در واقع این روش تدریجی درآیات و همچنین نزول قرآن نیز، به چشم می‌خورد.


منابع:

١)قرآن کریم، ترجمۀ فولادوند.

۲) ابن فارس، اجمد بن فارس (٣۹۵ق). معجم مقاییس اللغة. بیروت: دارالفکر (۱٣۹۹ق).

٣) ابن منظور، محمد بن مکرم. لسان العرب. بیروت: دار صادر (بیتا)

۴) بنت الشاطی، عایشه (بیتا). العجاز البیانی للقرآن. ترجمه:

حسین صابری (١٣٧۶). تهران:شرکت انتشارات علمی

فرهنگی.

۵) پیشه فر، جعفر (١٣٨٨) اطاعت از منظر قرآن. نشریه دایرة المعارف قرآن، ش٣.

۶) جوهری، اسماعیل بن حماد (٣٩٣ق). الصحاح تاج اللغة و

صحاح العربیة. بیروت – لبنان: دار العلم للمالیین (١۴٠٧.ق)

۷) ساروی،پریچهر.) (۱٣٨٢) تبعیت از دیدگاه قرآن. نشریه

معرفت، ش۷۳.

٨) قرشی بنابی، علی اکبر (۱۳۰٧) قاموس قرآن. تهران: دارالکتب الاسلامیه.


انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ ورزیــدن

کانال ایتا :

http://@anjomanelmiquran110


قسمت دوم

 

قصه حضرت آدم در سوره مبارکه «ص» (کبر، علت امتناع شیطان و کافران از امتثال امر الهی)

 

اولین سوره‌ای که قصه آدم در آن بیان شده، سوره «ص» است. این سوره از سوره‌های مکی محسوب می‌شود و بر اساس ترتیب نزول، در ردیف سی‌وهشتم قرار گرفته است (معرفت، 1380، ص 90).

 

در این سوره، گفتار حول محور رسول خدا (ص) و ستیزه با قرآن شکل گرفته است. مشرکان از اینکه «ذکر» بر شخصی از میان خودشان نازل شده که آنان را بیم دهد، تعجب کردند و با پیام اصلی آن، یعنی دعوت به توحید در الوهیت، به مخالفت برخاستند و در این راه با یکدیگر متحد شدند.

 

با بیان قصه خلقت آدم و عناد شیطان با انسان، ریشه این عناد را استکبار و خودبرتربینی معرفی می‌کند (آیات 65-88) (همو، 1394، ص 180)؛ ویژگی‌ای که در کافران با عنوان «عزة» و «شقاق» در آیه دوم همین سوره به‌عنوان ریشه دشمنی با قرآن و پیامبر یاد شده است.

 

آیات 71-83 این سوره به داستان حضرت آدم اشاره دارد. هنگامی که خلقت انسان با ترکیب روح الهی و جسم خاکی به پایان رسید و به علت عظمتی که این روح داشت، خداوند دستور به سجده داد، تمامی ملائکه بر حضرت آدم سجده کردند، اما تنها شیطان بود که از این فرمان سر باز زد و در ردیف کافران قرار گرفت (ص: 73-74).

 

همان‌گونه که شیطان به خاطر استکبار از پذیرفتن سجده بر آدم امتناع کرد (ص: 74-75) و علت عدم سجودش را شرافت ذاتی خود و پستی خلقت آدم دانست (ص: 75-76)، خداوند نیز علت امتناع مستکبران از اطاعت و پرستش خود را داشتن احساس برتری و خودبزرگ‌بینی بیان می‌کند (ص: 8). این روحیه موجب شده که آنان به حقانیت قرآن اعتراف نکنند، هرچند نسبت به آن یقین داشته باشند. این سرکشی را ادامه می‌دهند تا زمانی که عذاب الهی را بچشند (طباطبایی، 1378، ج 17، ص 280).

 

مشرکان مکه، پیامبر را ساحر و دروغگو خواندند و از اینکه فرستاده‌ای از طرف خدا از میان جنس بشر برگزیده شده است، تعجب کردند. علت این تهمت آن بود که پیامبر اکرم (ص) نظام شرک را بر هم زد و با کنار زدن خدایان دروغین، تنها بر معبود واحد و یگانه تأکید کرد. این امر برای کافران مکه تعجب‌آور بود. آنان که دعوت پیامبر را مانعی برای رسیدن به اهدافشان می‌دانستند، میان مردم رفتند و آنان را به پیروی از روش‌های گذشته و پایداری در عبادت معبودان خیالی فرمان دادند و اعلام کردند که این تصمیم، مورد توافق بزرگان و رؤسای قبایل است.

 

آخرین بخش از تهمت‌های مشرکان و گروه‌های هم‌سو، این بود که باوجود اشراف، صاحبان قدرت و رؤسای قبایل، چرا وحی باید بر پیامبر نازل شود؟ آنان خود را برتر از پیامبر می‌دانستند (بهجت‌پور، 1390، ج 2، ص 272).

 

نویسندگان : سمیه عمادی خاندانی،رضا شکرانی، مهری کریمی

فصلنامه علمی پژوهشی علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا 


💎انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ ورزیــدن

کانال ایتا :

https://eitaa.com/anjomanelmiquran110

 

 


با سلام خدمت همراهان عزیز انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد در نظر دارد سه شنبه ها به بررسی مقالات مرتبط با رشته علوم قرآن و حدیث بپردازد. از این رو اولین مقاله خدمت شما عزیزان به صورت قسمت قسمت ارائه خواهد شد ، اگر دوستان سوالی دارند می‌توانند مطرح کنند. در پایان هر مقاله به سوالات شما همراهان گرامی پاسخ داده خواهد شد.

"بررسی سیر تاریخی نزول داستان حضرت آدم در قرآن کریم"

چکیده :

خداوند در قرآن کریم در راستای دعوت مردم به تناسب از بیان داستان انبیای گذشته و سرگذشت اقوامشان در راستای هدایت مردم بهره جسته است. با تحلیل این قصص، می‌توان برخی از مشکلات جوامع بشری امروز را حل کرد.

ولی با توجه به این مطلب که آیات و سور قرآن در شرایط تاریخی خاصی نزول یافته و قصص قرآن نیز از این امر مستثنی نیستند، هر بار بخش­ی از داستان انبیا که متناسب با دعوت پیامبر بوده، در خلال سوره بیان شده است.

از این رو، این مقاله با سبک تفسیری ترتیبی موضوعی درصدپاسخگویی به این مسئله است که چه بخش­هایی از داستان حضرت آدم (ع) در چه شرایط مکانی و زمانی در سوره­ های مختلف نازل شده است؟ و چه وجه ارتباط میان قسمت­های یک سوره است که داستان در آنها ذکر شده است؟ و این مناسب­ سازی مباحث داستان حضرت آدم (ع) چه دستاوردی برای انسان­ها درک دارد؟

بررسی این داستان بیانگر این نکته است که، قصص قرآنی هم راستا با هدف سوره و شرایط گفتمان­های پیامبر (ص)، مسلمانان و دشمنان اسلام نازل شده است و آن بخش­هایی از قصه آدم (ع) که با مفاهیم اعتقادی کفر ناسازگار بوده در سال­های اولیه نزول بیان شده. قسمتهایی که مرتبط با آموزه­های معرفتی و ویژگی­های مؤمنان می­باشد، در اواخر مکه و اوایل مدینه نازل شده است.

نویسندگان :سمیه عمادی اندادی، رضا شکرانی، مهری کریمی            فصلنامه تحقیقات قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا تهران 

💎انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ 

کانال ایتا :

http://@anjomanelmiquran110