انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد

نگاهی نو برای اندیشیدن

به گزارش تیم رسانۀ انجمن علمی دانشکدۀ علوم قرآنی مشهد، با یاری خداوند شنبه‌ها ساعت 13، کارگاه آموزشی «توسعه مهارت‌های فردی» با حضور حناب آقای دکتر سید مصطفی احمدزاده (دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) برگزار خواهد شد.

 

 

 

در این جلسه ضمن پرداختن به  اهمیت و شیوۀ برنامه ریزی و چشم اندازهای 3-5 ساله، به پرسش‌های مخاطبان نیز پاسخ داده شد.

صوت جلسه دوم، پارت یک:

 

پارت دو:

 

 

صوت جلسۀ سوم، 1403/2/8:

 

 

 

در این جلسه به چگونگی تنظیم برنامۀ شش ماهه، پرداخته شد.

به گزارش خبرگزاری انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی اولین جلسه از کارگاه آموزشی با عنوان «توسعهٔ مهارت‌های فردی» در تاریخ شنبه 25 فروردین ماه با ارائه دکتر سید مصطفی احمدزاده (دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) توسط انجمن علمی دانشکدهٔ علوم قرآنی مشهد و همکاری انجمن علمی الهیات دانشگاه مازندران برگزار شد.

🔸 دکتر احمدزاده در آغاز بحث به طرح و ایجاد پرسش در ذهن مخاطب، از قبیل « شناسایی استعداد، آینده شغلی، رسالت؟ و...پرداختند و سپس قدم به قدم به آنها پاسخ دادند.

🔸دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در راستای چگونگی یافتن رسالت و چیستی این مهم، گفت:

🔺 رسالت یعنی یافتن اینکه خداوند در این دنیا به چه علت مرا خلق کرده و در این عالم هستی، چه مأموریتی دارم؟

🔺 رسالت تمام شدنی نیست یعنی اگر هزار سال خداوند به انسان عمر دهد، تمام نمی‌شود.

🔺برای یافتن رسالت ابتدا باید فکر کرد و استعدادها و علایق و توانمندی ها و نیازهای جامعه را شناسایی کرد.

🔺مقدمات یافتن رسالت: مشورت با دیگران و افراد با تجربه _ مطالعه _ بررسی زندگی نامه بزرگان 

🔺رسالت مانند ریشه است و تا سازماندهی نشود باقی امور سازماندهی نمی‌شوند، درواقع عمق بسیاری دارد و در حال اینکه وسیع و گسترده است باید یک مورد مشخص برای خود فرد باشد یعنی مبهم نباشد.  

🔸 دکتر احمدزاده در ادامه به پرسش و پاسخ با مخاطبان پرداخت و به سوالات آنها پاسخ داد: 

🔺برای محقق شدن یک رسالت، نیازمند برنامه‌ ریزی و داشتن چندین چشم انداز هستیم. 

🔺آرزوها شاید دست نیافتنی باشند وبایدآرزوهای دست یافتنی را وارد فاز برنامه ریزی کنیم، درواقع آرزوهای دست یافتنی منافاتی با رسالت ما که یک چیز واحد هست ندارد و حتی در برخی موارد بر هم منطبق اند.

🔺زمانی که در راستای یافتن رسالت فکر می‌کنیم، مغز به طور خودکار، موارد را گلچین می‌کند و روی آن مورد خاص متمرکز خواهد شد.

🔸وی در پایان بحث ضمن شرح تکلیف جلسهٔ بعد (مشخص کردن 3 مورد به عنوان تشخیص رسالت و 5دقیقه صحبت حول آنها) 

بیان کرد: اینگونه کارگاه ها در صورت تمرین و صرف وقت بر روی آنها مفید خواهند بود و در غیر این صورت ممکن است نتیجه ای عکس بر روی فرد بگذارد؛ فلذا انجام تکالیف بسیار مهم است. 

بنا به گزارش خبرگزاری انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد جلسه اول با استقبال خوبی از جانب دانشجویان همراه بود امیدواریم این روند همچنان تا پایان کارگاه ادامه داشته باشد.

┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈

 

صوت کامل جلسه اول کارگاه در تاریخ 25 فروردین:

⌛زمان برگزاری کارگاه : شنبه ها ساعت 13

🏢 مکان برگزاری: دانشکدهٔ علوم قرآنی مشهد سالن جلسات

دل بسته‌ام به چشم تو خورشید مهربان
هر صبح در کلاس درس طلوع تو دیدنی ست

لبخند میزنی و دلم سبـز می‌شود
لبخند بی‌بهانه‌ات شعری شنیدنی ست

از نون و والقلم و ما یسطرون فقط
پروردگار نام تو را داشت در نظر

یعنی سپرده است به دستت رسالتی
ای امتداد روشن راه پیامبر

شور و نشاط من خورشید من بخند
در را به روی غم با مهر خود ببند

یک رنگ بی‌ریا روشنگر صبور
بخشیده‌ای مرا سرمایه شعور

با تو کلاس کوچک من گشته آسمان
چون آفتاب هستی و باران بی امان

تا شاخه شاخه‌های حضورم ثمر دهد
از این کلاس سر زند رنگین‌ترین کمان

بگذار تا به نام صدایت کند دلم
بگذار بخوانمت زیبا ترین کلام

نام تو را درود معلم تو را سپاس
ای عشق جاودانه معلم تو را سلام

حرف دل مرا از چشم من بخوان
من دوست دارمت بی مرز و بی کران

با لطف و بخششت همراه مهربان
سر سبز می‌شود دنیای دیگران

 

🔹به گزارش خبرگزاری انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد نشستی با موضوع   «ذکر درمانی» در تاریخ 6/2/1403 با حضور خانم دکتر لیدا نادرنیا به همت انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد  در بستر ادوبی کانکت برگزار گردید.
🔹در ابتدا خانم دکتر گفتند: « ذکر درمانی طب المعصومین بر چهار اصل استوار است :
1. پرهیز صحیح‌‌؛ که سرچشمه‌ی  همهٔ دواهاست.
    2. پیشگیری صحیح ؛ که مانند واکسن ها مطرح می‌شود.
    3. علاج، همان درمان است که البته امکان بازگشت بیماری وجود دارد.
    4. شِفاء؛ یعنی درمان به گونه‌ای باشد که بیماری تا آخر عمر انسان باز نمیگردد.
🔹در ادامه اظهار داشتند:که ذکر باعث باور میشود، اگر این باور وجود نداشته باشد ذکر فقط زبانی است و کار ها نتیجه بخش نخواهد بود.

 


پس از آن ایشان به تفسیر آیه 35 نور پرداختند و گفتند:
🔹سوره نور برای انجام رفتار و  اعمال صالح در زندگی حائز اهمیت است.

 


🔹دکتر نادرنیا  در پایان به معنای کلمه سوره اشاره کردند و گفتند:سوره نور تنها سوره ای است که که با کلمه سوره شروع می‌شود و بر همین اساس به بررسی معنی وتفسیر آن تاکید کردند.

 

انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد با همکاری انجمن قرآن و عهدین ایران ( وابسته به دانشکده الهیات دانشگاه تهران)نشستی علمی  با عنوان بازخوانی تاریخ با توجه به سوره مبارکه حشر در تاریخ 28 فروردین 1403 توسط استاد ارجمند سرکار خانم صدیقه‌ ملک لو در بستر ادوبی کانکت برگزار کرد.


در این نشست دکتر ملک لو در ابتدا سوالاتی درباره اینکه :تاریخ چیست؟ چرا تاریخ تکرار می‌شود؟به چه علت وقایع تاریخی تکرار می‌شود؟ مطرح کردندو در ادامه نشست به پاسخگویی سوالات پرداختند. 
ایشان اذعان کردند: 
 تاریخ اتفاقاتی است که در یک برهه زمانی اتفاق میوفتد و تاثیراتی
 می‌گذارد و می‌رود. 
در ادامه چهار دلیل برای تکرار تاریخ ذکر کردند :
1_اولین و مهم ترین امتحان انسان‌ها است. 
2_تکرار مخالفت با انبیا وعبرت نگرفتن از سرنوشت انها
3_همانندی اندیشه انسان ها؛ تمامی انسان‌ها در طول قرن‌ها، مبنای اندیشه ای یکسانی دارند 
4_حاکمیت سنت‌های الهی، خداوند سنت های خود را تکرار می‌کند واگر هر قومی دستورات خدا را عمل کند تاریخ تکرار نمی‌شود. 
پس از ذکر دلایل فوق دکتر ملک لو گفتند: موضوع تکرار تاریخی بر اساس سوره حشر مرتبط با بحث یهود و فلسطین است.


در ادامه به معرفی سوره حشر پرداختند:  سوره حشر سوره 59 قرآن، مدنی هست و در جز 28 قرار دارد نام هر سوره ای بنا به دلیلی است و این دلیل در درون سوره ذکر شده است. کلمه حشر در آیه دوم این سوره آمده و به معنای بیرون کردن واخراج یهودیان بنی نضیر  از مدینه  توسط پیامبر است. 
سوره حشر به تکرار تاریخ می‌پردازد  یکی بحث شکست یهودیان بنی نضیر در آیه 2 وموضوع دیگری که در آیات 11و12 این سوره بیان شده وعده های دروغ منافقین نسبت به یهودیان  است.
شان نزول این سوره برمی‌گردد به زمانی که پیامبر به مدینه آمدند و در آنجا  سه قبیله یهودبنی نضیر، بنی قینقاع و بنی قریظه  زندگی می‌کردند. انها با پیامبر پیمان بستند که با  مسلمانان جنگ نمی‌کنند و موجب آزار واذیت آنان نمی‌شوند وعلیه آنان تؤطئه نمیکنند اما یهودیان این پیمان را به سه صورت نقض کردند:
1_ کعب بن اشرف به مکه رفت و با ابوسفیان به صورت مخفیانه پیمانی برای اینکه قبل از جنگ احد پیامبر را بکشند اما   پیامبر از طریق وحی آگاهی یافتند  و از توطئه یهودیان نجات یافتند.
2_ عمرو بن جِحاش از یهودیان بنی نضیر قصد کشتن پیامبر را داشت زمانی که پیامبر به همراه حضرت علی و عمر برای گرفتن دیه یکی از مسلمانان نزد یهودیان رفتند شیطان در قالب انسان به عمر بن جحاش گفت اکنون بهترین زمان برای کشتن محمد است که دشمن شماست اما پیامبر متوجه شدند و بعد از آن قلعه های آنها را تصرف کردند.  
3_اشعار هجو و بدگویی در برابر پیامبر و به دنبال خراب کردن نگاه مسلمانان نسبت به پیامبر
بعد از اینکه این اتفاقات افتاد مسلمانان قلعه یهودیان را  بدون جنگ وخونریزی محاصره کردند و آنها را از مدینه اخراج کردند یهودیان هنگام خروج از مدینه هر آنچه را که می‌توانستند با خود بردند و هرانچه که  نتوانستند از بین بردند که مبادا به دست مسلمانان بیفتتد چراکه آنها خود را قوم برتر می‌دانستند و باید در هر زمینه‌ای از دیگران برتر می بودند؛

 

در دین مسیحیت تبشیر وجود  دارد یعنی اینکه پس از  تبلیغ ممکن است  عده ای به این دین روی بیاورند  ولی در یهود همچین چیزی وجود ندارد و می‌گویند که یهود، یهود زاده می‌شود.
پس از اخراج، یهودیان در سه منطقه  ذرعات، خیبر و حیره پراکنده شدند. 
یهودیان اصلا اهل مدینه نبودند و در کتابشان بشارت آمدن پیامبر آمده بود و اینها به این دلیل به مدینه امدند 
وقتی پیامبر آمد آنها مسلمان نشدند و حتی توطئه هم کردند چون آنها فکر میکردنداین پیغمبری که می‌آید به نفع آنها است اما دیدن اینطور نیست وحتی پیامبر برای اینها امتیازی جدا قائل نشده است وآنها توطئه کردند وسرانجام اخراج شدند.و آنها از حضرت رسول وحضرت علی کینه به دل گرفتند واین کینه را تا کنون حفظ کرده اند. 


ایه11و 12 این سوره  در رابطه با منافقین است که به یهودیان می‌گفتند که ما شما را یاری میکنیم اگر جنگی شود و شما را در مقابل مسلمانان تنها نمی‌گذاریم وخداوند به طور قاطع می‌گوید که منافقان هرگز این کار را انجام نمی‌دهند چون :1_ منافقان از خدا نمیترسندبلکه از مسلمانان می‌ترسند. 2_ آنها نادان هستند.

طبق این آیات یهودیان از جنگ با مسلمانان بیم دارند.
یهودیان از همان ابتدا به خود می‌نازیدند و ثروت زیادی داشتند و هیچ گاه در میان مردم زندگی نمی‌کردند بلکه برای خود قلعه و دژهایی داشتند، آنها حتی مکان مشخصی هم نداشتند اگر الان هم نگاه کنید متوجه میشوید که اسرائیل به زور جایی را تصرف کرده است  خداوند در سوره بقره میفرماید:حضرت موسی وقتی که قومش را از دست فرعون نجات داد هنگامی که خداوند سرزمین موعود را به آنها داد بعد از رسیدن خداوند یهودیان را  امتحان کرد  وآنها باید می‌جنگیدند قوم موسی گفتند که تو با خدایت به جنگ برو و بعدازپیروزی بگو تا ما وارد شویم در این  هنگام خداوند آنها را لعن کرد و گفت تا آخرین روز دنیا شما آواره خواهید بود. 
دلاوری و شجاعت یهودیان در میان خود زیاد است اما هنگام مواجه ضعیف هستند و دلیل آن این است که آنها در ظاهر همدل ولی در باطن پراکنده هستند. 
این  پراکندگی به این دلیل است که  عقل ندارند اگر عقل داشتند در زمان حضرت موسی متحد می‌شدند و اکنون سرزمین داشتند، اما دوباره  کار گذشته را انجام می‌دهند و به دنبال اعمال زور هستند.

 

 

خداوند در آیات سوره حشر می‌گوید مثل قوم بنی نضیر مانند کسانی بود که کمی قبل اینها بودند منظور قبیله بنی قینقاع است که توسط پیامبر اخراج شدند و منافقان به آنها وعدا دادند ولی آنها را همراهی نکردند. 
این آیات نشان می‌دهد تاریخ تکرار می‌شود و انسان ها بسیار فراموش کاراند.
جالب است یهودیان زیاد خود را زرنگ می‌دادند ولی همیشه از منافقان ضرر می‌بینند. 
یهودیان می‌گویند از فرات تا شام سرزمین موعود یهودیان است آنها می‌گویند که حتی ما اردن را هم میگیریم و این نشان می‌دهد که آنها حتی به متحدان خود رحم نمی‌کنند. 
در ادامه آیات، خداوند مثال می‌زند که شیطان هنگامی که انسان را گول زد او را رها کرد مثال منافقان یهودیان دقیقا همین گونه است و این نشان دهنده حماقت یهودیان است. (منظور از شیطان وانسان جنس شیطان وانسان است نه فقط ابلیس و حضرت آدم)
در طول تاریخ گفته شده است  که صالحان وارث زمین خواهند بود دینی که چنین قدرتی پیدا می‌کند دین اسلام است اسلام به معنی تسلیم بودن مطلق دربرابر خداوند است و این در قطعه ای از تاریخ اتفاق افتاد( ماجرای حضرت سلیمان) و انشاالله در زمان حضرت مهدی چنین اتفاقی خواهد افتاد. 
عضو انجمن قرآن وعهدین ایران افزود: منظور از یهودیان در این آیات، یهودیان کافر است نه تمام یهودیان و نتیجه ای که ما از ماجرای یهودیان میگیریم این است که اگر یه سری از اتفاقات تاریخی قرآن برای عبرت آموزی تکرار می‌شود پس نباید انسان ها اجازه دهند این وقایع هلاکت بار اتفاق بیافتتد. به همین دلیل بخش زیادی از آیات قرآن به  گزارش و تحلیل تاریخ اختصاص یافته تا مردم دوباره به آن نتایج هلاکت بار نرسند چرا که همانندی اندیشه انسان ها منجر به این می‌شود. انسان باید سعی کند تفکراتی که باعث چنین نتایجی شده است را دور بریزد تا بتواند  نتایج بهتری عایدش شود.
و در پایان نشست گفتند اگر عمری خواهد بود این تاریخ تکرار خواهد شد و این یهودیان آرامش را نخواهند دید و  مهمترین درسی که ما باید بگیریم  که قرآن و ائمه معصومین به آن تاکید کرده اند این است که قرآن را  با معنی بخوانیم امام صادق علیه السلام فرموده اند که هر روز دست کم 50 آیه را بخوانید. 

 

به گزارش روابط عمومی انجمن علمی دانشجویی دانشکدۀ علوم قرآنی مشهد، نشست علمی- تخصصی با عنوان «آشنایی با روانشناسی اسلامی» در تاریخ 29 فروردین 1403، با حضور جنای آقای دکتر محمود یزدانی (مدرس و پژوهشگر مباحث روانشناسی، کارشناسی ارشد مشاور خانواده، نویسنده و مترجم کتب روانشناسی...) به همت انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد برگزار شد.

دکتر محمود یزدانی مباحث خود را با بحث علم دینی شروع کردند و گفتند: «بحث علم دینی یک بحثی نوظهور است و از زمانی که مواجهه با غرب آغاز شد  تلنگرش از آن زمان به مسلمانان در رابطه با پی جویی علم علوم جدید رخ داد در واقع پیش فرض‌هایی وجود دارد که ما یک سری علوم انسانی داریم  که ریشه در تفکر غرب دارد و دسته دیگر علوم اسلامی هستند؛ و اسلامی سازی دانشگاه‌ها و پس از آن علوم مختلف از آن زمان آغاز شد.

نقدهایی در همین پیش فرضها وجود دارد که آیا این علوم اسلامی حال حاضر واقعاً اسلامی است؟! بنابراین می‌توان گفت که این پروژه تقریباً تا حدی ناکام خواهد ماند و اصطلاحا باید گفت برای رواج علوم اسلامی قبل از دانشگاه‌ها باید سراغ حوزه‌های علمیه رفت بدان معنا که علوم رایج اسلامی در حوزه‌های علمیه نیز یک علم اسلامی نیستند و اینطور می‌توان گفت که هنوز علم اسلامی و به مثابه آن الگویی برای علم اسلامی نداریم تا بر اساس آن علوم انسانی را اسلامی سازی کنیم...» و پس از آن مثال‌هایی در این رابطه زده شد...  که حتی علم فقه موجود در جامعه نیز، اسلامی نیست و این تفکر به معنای آن نیست که نگاه ما مطلقاً صفر و یکی باشد بلکه بدان مفهوم  است که تفقه اسلامی مورد نظر اتفاق نیفتاده است....

....به عنوان مثال قرآن کریم، در قالب هیچ یک از علوم رایج نمی‌گنجد بنابراین آیات قرآن  قابلیت گنجاندن در علوم ایجاد شده را ندارد....

 وی در ادامه به تقسیم و شرح علوم به سه نوع دائرة المعارفی، سیستماتیک و استراتژیک پرداخت:.... اصولاً دانش‌ها چند نوع اند دانش‌های دایرة المعارفی از قبیل فقه و دیگر علوم اسلامی و یک سری دیگر از علوم سیستماتیک اند که بخش‌های مختلف در آن به هم مرتبط اند و یک جز در کل مطرح می‌شود؛ در علوم دائرة المعارفی که علوم متصلی نیستند و جداگانه بررسی می‌شوند، نمی‌توانند گرهی را از جامعه باز کنند و کاربردی نیستند؛ علوم دائرة المعارفی در صورت ارتقا به یک علم سیستماتیک مبدل خواهد شد و علم سیستماتیک در صورت پیشرفت به صورت استراتژیک در جامعه کاربردی خواهد شد . در دانش استراتژیک، نگاه یک محقق به متن و زمینه‌های آن علم نخواهد بود  بلکه همۀ عوامل آن سنجیده می‌شود، همانطور که نزول قرآن کریم  استراتژیک بود.

 محیط مهم‌ترین عامل برای اقدام به حرکت است اما در دانش دائرة المعارفی و سیستماتیک به مقتضای زمان و مکان توجهی نمی‌شود و نمی‌توانند به آن صورت در جامعه کاربردی باشند. مصداق حرکت به سوی استراتژیک شدن علوم اسلامی «...یدخلون فی دین الله افواجا...»  خواهد بود که شیب جامعه را تغییر می‌دهد.

بنابراین در علوم اسلامی به مدیریت، جامعه شناسی، روانشناسی و ... نیاز داریم تا بتوانیم آنها را به درستی و کاربردی در جامعه استفاده کنیم.

....در دانش دایرة المعارفی این پیش فرض وجود دارد که عامۀ مردم چون اطلاعات کافی ندارند در اقامه دین و دیگر مسائل مشکل دارند در حالی که چنین نیست.

 دانش استراتژیک کوتاه مدت است  یعنی بسته به شرایط جامعه کاربرد دارد.

مشاور خانواده در بخش پایانی اذعان کرد: در رابطه با روانشناسی اسلامی، مفاهیمی مانند هوش و حافظه و ... به آن صورت وجود ندارد؛ در واقع در اسلام، روانشناسی  به معنای موسع آن وجود ندارد بلکه در معنای مضیق آن است، اما یک سری مفاهیم در روانشناسی مانند «بهزیستی» و «روان درمانی» هست که اسلام نیز  متکفل آن است  اما متکفل مباحث روانشناسی در معنای موسع آن نیست؛ ...همانطور که یک آیه قرآن و یک  جمله علمی ممکن است در انتها یکی باشند اما در ابتدا نگاهی متفاوت دارد...

 

قال المهدی علیه‌السلام:

تنها چیزی که ما را از شیعیان دور می‌دارد رفتارهای ناپسند آنان است که خبرش به ما می‌رسد.

فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ.  

الإحتجاج، ج‏۲، ص: ۴۹۹.