انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد

نگاهی نو برای اندیشیدن
انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد

اخبار فعالیت ها ، برنامه های پیش رو و یادداشت ها


قرآن، کتاب هدایت بشر و تنها معجزه‌ی پیامبر گرامی اسلام (ص)، از جنبه‌های مختلف اعجاز دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، اعجاز بیانی است. خداوند برای هدایت بشریت، واژگان را به گونه‌ای کنار هم چیده که تا کنون، بر سر برخی از مفاهیم آن، بحث و تأمل ادامه دارد؛ گویی راز آن در گنجینه‌ی الهی محفوظ مانده و جز خداوند و کسانی که او اراده کند، بر کسی آشکار نمی‌شود.

 

با توجه به نظریه‌ی "انکار ترادف در قرآن کریم"، دانشمندان بزرگی همچون ابوهلال عسکری، محمد بن زید اعرابی و عایشه عبدالرحمان بنت‌الشاطئ بر این باورند که در بطن هر واژه‌ی عربی، معنایی نهفته است که در واژه‌ی دیگر یافت نمی‌شود؛ حتی اگر بشر نتواند رابطه‌ی دقیق میان آن‌ها را درک کند. بر این اساس، هیچ واژه‌ای در قرآن را نمی‌توان با واژه‌ای دیگر جایگزین کرد. اینجاست که علم لغت‌شناسی در تفسیر و ترجمه‌ی قرآن و دیگر علوم مرتبط، نقش مهمی ایفا می‌کند (عبدالرحمان بنت‌الشاطئ، بی‌تا).

 

در این نوشتار کوتاه، بر آنیم تا دو واژه‌ی "تبعیت" و "اطاعت" را که در کتاب "فروق اللغه" اثر ابوهلال عسکری و "اعجاز بیانی قرآن" بنت‌الشاطئ به آن اشاره‌ای نشده، مورد بررسی قرار دهیم.

 

تبعیت:

از ریشه‌ی «ت-ب-ع» است که با مشتقات آن، 174 مرتبه در قرآن مجید به کار رفته است. با بررسی کتاب‌های لغت‌شناسی، به مفاهیمی پیرامون «پیروی و دنباله‌روی» برمی‌خوریم، با این تفاوت که در برخی از آن‌ها، تفاوت‌های جزئی مانند «پیروی کردن همچون سایه‌ی فرد یا دنبال کردن ردپای حیوانات (احمد بن فارس، 1404ق)» و «پشت سر کسی راه رفتن (ابن منظور، 711ق)» مشاهده می‌شود. اما نکته‌ی مشترک در تمامی این تعاریف، وجود علاقه و اختیار در این پیروی و دنباله‌روی است، که در رفتار یا عملی که انجام می‌شود، صادق است.

 

اطاعت:

از ریشه‌ی «ط-و-ع» است که همراه با مشتقات آن، 78 مرتبه در قرآن به کار رفته است. جوهری در تاج اللغة می‌گوید: اطاعت در صورتی به کار می‌رود که فرمان و دستور همراه با میل و اختیار باشد، نه از روی اجبار (جوهری، 1404ق). همچنین، احمد بن فارس در مقاییس اللغة معتقد است که این واژه دلالت بر همراهی وفرمان‌پذیری دارد و اگر فرد تسلیم باشد، «مطیع» و فرمان‌بردار نامیده می‌شود (احمد بن فارس، 1404ق).

 

پاسخ به یک شبهه: با توجه به آیۀ «...لا إکراه فی الدین...» چه ضرورتی در عمل کردن به دین و احکام آن و ولایت پذیری خواهد بود؟

 

انسان، صاحب اختیار و همراه با قوۀ عقل آفریده شده است و خداوند وی را بدون ابزارهای لازم برای زندگی در زمین عبث و بیهوده رها نکرده است. وی در گزینش دین خود مختار است و از آن زمان که دینی را به رسمیت شناخت، در کیفیت ربوبیت مولا طبق آیۀ «یا أیّها الّذین آمنوا أطیعوا الله وأطیعوا الرسول و اولی الامر منکم...» باید طبق دستورها اطاعت کند و به عنوان مثالی جالب در این نکته، میتوان شیوۀ عمل به مستحبات را یادآوری کرد که با وجود اختیاری بودن آن، در شریعت نمی‌توان مستحباتی را ساخت و باید طبق قاعده و قانون پیش رفت.

 

مقایسۀ دو واژه:

با بررسی دقیق این دو واژه، وجود میل، رغبت و اختیار در هر دو به چشم می‌خورد اما چیزی که این دو را از هم متمایز می‌کند. وجود علاقه در تبعیت است. همچنین با توجه به کاربرد آن در قرآن، تفاوت شان در مولفۀ رتبه و درجه است، بدان معنا که در اطاعت، مطاع باید در درجه و مقام بالاتری نسبت به مطیع قرار گیرد. اما در تبعیتچنین مؤلفه‌های ملاک نیست و به تَبع آن نیز، وجود یک فرمان و دستور نیز شرط نمی‌باشد. علاوه برآن، وجود توالی و استمرار در تبعیت شرطاست در حالی‌که در اطاعت چنین نیست. همچنین در تبعیت تسلیم بیچون و چرا نیز مطرح است (ساروی،138۲ ). چراکه وجود عشق، علاقه،توالی و استمرار موجب می‌شود تا تابع به حقانیت متبوع، پی ببرد.

 نکتۀ جالبی که در رابطۀ میان این دو واژه در گسترۀ شبکۀ معنایی قرآن به چشم می‌خورد این است که خداوند در ابتدا بنده‌اش را به انجامدستورهای الهی دستور می‌دهد و آنگاه با توجه به عشق و علاقهٔ ایجاد شده، وی را به تبعیت دعوت میکند و در واقع این روش تدریجی درآیات و همچنین نزول قرآن نیز، به چشم می‌خورد.


منابع:

١)قرآن کریم، ترجمۀ فولادوند.

۲) ابن فارس، اجمد بن فارس (٣۹۵ق). معجم مقاییس اللغة. بیروت: دارالفکر (۱٣۹۹ق).

٣) ابن منظور، محمد بن مکرم. لسان العرب. بیروت: دار صادر (بیتا)

۴) بنت الشاطی، عایشه (بیتا). العجاز البیانی للقرآن. ترجمه:

حسین صابری (١٣٧۶). تهران:شرکت انتشارات علمی

فرهنگی.

۵) پیشه فر، جعفر (١٣٨٨) اطاعت از منظر قرآن. نشریه دایرة المعارف قرآن، ش٣.

۶) جوهری، اسماعیل بن حماد (٣٩٣ق). الصحاح تاج اللغة و

صحاح العربیة. بیروت – لبنان: دار العلم للمالیین (١۴٠٧.ق)

۷) ساروی،پریچهر.) (۱٣٨٢) تبعیت از دیدگاه قرآن. نشریه

معرفت، ش۷۳.

٨) قرشی بنابی، علی اکبر (۱۳۰٧) قاموس قرآن. تهران: دارالکتب الاسلامیه.


انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ ورزیــدن

کانال ایتا :

http://@anjomanelmiquran110


قسمت دوم

 

قصه حضرت آدم در سوره مبارکه «ص» (کبر، علت امتناع شیطان و کافران از امتثال امر الهی)

 

اولین سوره‌ای که قصه آدم در آن بیان شده، سوره «ص» است. این سوره از سوره‌های مکی محسوب می‌شود و بر اساس ترتیب نزول، در ردیف سی‌وهشتم قرار گرفته است (معرفت، 1380، ص 90).

 

در این سوره، گفتار حول محور رسول خدا (ص) و ستیزه با قرآن شکل گرفته است. مشرکان از اینکه «ذکر» بر شخصی از میان خودشان نازل شده که آنان را بیم دهد، تعجب کردند و با پیام اصلی آن، یعنی دعوت به توحید در الوهیت، به مخالفت برخاستند و در این راه با یکدیگر متحد شدند.

 

با بیان قصه خلقت آدم و عناد شیطان با انسان، ریشه این عناد را استکبار و خودبرتربینی معرفی می‌کند (آیات 65-88) (همو، 1394، ص 180)؛ ویژگی‌ای که در کافران با عنوان «عزة» و «شقاق» در آیه دوم همین سوره به‌عنوان ریشه دشمنی با قرآن و پیامبر یاد شده است.

 

آیات 71-83 این سوره به داستان حضرت آدم اشاره دارد. هنگامی که خلقت انسان با ترکیب روح الهی و جسم خاکی به پایان رسید و به علت عظمتی که این روح داشت، خداوند دستور به سجده داد، تمامی ملائکه بر حضرت آدم سجده کردند، اما تنها شیطان بود که از این فرمان سر باز زد و در ردیف کافران قرار گرفت (ص: 73-74).

 

همان‌گونه که شیطان به خاطر استکبار از پذیرفتن سجده بر آدم امتناع کرد (ص: 74-75) و علت عدم سجودش را شرافت ذاتی خود و پستی خلقت آدم دانست (ص: 75-76)، خداوند نیز علت امتناع مستکبران از اطاعت و پرستش خود را داشتن احساس برتری و خودبزرگ‌بینی بیان می‌کند (ص: 8). این روحیه موجب شده که آنان به حقانیت قرآن اعتراف نکنند، هرچند نسبت به آن یقین داشته باشند. این سرکشی را ادامه می‌دهند تا زمانی که عذاب الهی را بچشند (طباطبایی، 1378، ج 17، ص 280).

 

مشرکان مکه، پیامبر را ساحر و دروغگو خواندند و از اینکه فرستاده‌ای از طرف خدا از میان جنس بشر برگزیده شده است، تعجب کردند. علت این تهمت آن بود که پیامبر اکرم (ص) نظام شرک را بر هم زد و با کنار زدن خدایان دروغین، تنها بر معبود واحد و یگانه تأکید کرد. این امر برای کافران مکه تعجب‌آور بود. آنان که دعوت پیامبر را مانعی برای رسیدن به اهدافشان می‌دانستند، میان مردم رفتند و آنان را به پیروی از روش‌های گذشته و پایداری در عبادت معبودان خیالی فرمان دادند و اعلام کردند که این تصمیم، مورد توافق بزرگان و رؤسای قبایل است.

 

آخرین بخش از تهمت‌های مشرکان و گروه‌های هم‌سو، این بود که باوجود اشراف، صاحبان قدرت و رؤسای قبایل، چرا وحی باید بر پیامبر نازل شود؟ آنان خود را برتر از پیامبر می‌دانستند (بهجت‌پور، 1390، ج 2، ص 272).

 

نویسندگان : سمیه عمادی خاندانی،رضا شکرانی، مهری کریمی

فصلنامه علمی پژوهشی علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا 


💎انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ ورزیــدن

کانال ایتا :

https://eitaa.com/anjomanelmiquran110

 

 


با سلام خدمت همراهان عزیز انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد در نظر دارد سه شنبه ها به بررسی مقالات مرتبط با رشته علوم قرآن و حدیث بپردازد. از این رو اولین مقاله خدمت شما عزیزان به صورت قسمت قسمت ارائه خواهد شد ، اگر دوستان سوالی دارند می‌توانند مطرح کنند. در پایان هر مقاله به سوالات شما همراهان گرامی پاسخ داده خواهد شد.

"بررسی سیر تاریخی نزول داستان حضرت آدم در قرآن کریم"

چکیده :

خداوند در قرآن کریم در راستای دعوت مردم به تناسب از بیان داستان انبیای گذشته و سرگذشت اقوامشان در راستای هدایت مردم بهره جسته است. با تحلیل این قصص، می‌توان برخی از مشکلات جوامع بشری امروز را حل کرد.

ولی با توجه به این مطلب که آیات و سور قرآن در شرایط تاریخی خاصی نزول یافته و قصص قرآن نیز از این امر مستثنی نیستند، هر بار بخش­ی از داستان انبیا که متناسب با دعوت پیامبر بوده، در خلال سوره بیان شده است.

از این رو، این مقاله با سبک تفسیری ترتیبی موضوعی درصدپاسخگویی به این مسئله است که چه بخش­هایی از داستان حضرت آدم (ع) در چه شرایط مکانی و زمانی در سوره­ های مختلف نازل شده است؟ و چه وجه ارتباط میان قسمت­های یک سوره است که داستان در آنها ذکر شده است؟ و این مناسب­ سازی مباحث داستان حضرت آدم (ع) چه دستاوردی برای انسان­ها درک دارد؟

بررسی این داستان بیانگر این نکته است که، قصص قرآنی هم راستا با هدف سوره و شرایط گفتمان­های پیامبر (ص)، مسلمانان و دشمنان اسلام نازل شده است و آن بخش­هایی از قصه آدم (ع) که با مفاهیم اعتقادی کفر ناسازگار بوده در سال­های اولیه نزول بیان شده. قسمتهایی که مرتبط با آموزه­های معرفتی و ویژگی­های مؤمنان می­باشد، در اواخر مکه و اوایل مدینه نازل شده است.

نویسندگان :سمیه عمادی اندادی، رضا شکرانی، مهری کریمی            فصلنامه تحقیقات قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا تهران 

💎انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ 

کانال ایتا :

http://@anjomanelmiquran110

 
مسابقهٔ مجازی کتابخوانی با عنوان «انسان کامل (نوشتهٔ استادِ شهید مرتضی مطهری)» در تاریخ ۲ آذر ماه ۱۴۰۳ به همت انجمن علمی دانشکدهٔ علوم قرآنی مشهد و با هدف گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانی برگزار شد.
📖محتوای این مسابقه در وبلاگ انجمن علمی بارگذاری شد و در آخر نیز اسامی برندگان در وبلاگ انجمن علمی نماش داده خواهد شد.
📌 این مسابقه که شامل ۵ سوال چهار گزینه ای بود، ۶١ مخاطب در آن شرکت کردند و در آخر نیز به پاسخ دهندگان واجد شرایط با قرعه کشی انتخاب شدند.
برندگان مسابقه :
نفر اول : زهرا آقا زاده
 نفر دوم : زهرا زارع مهر جردی
نفر سوم : لیلا گلی
༺ ✧ ༻༺ ✧ ༻༺ ✧ ༻ 
📮جهت کسب اطلاعات بیشتر به روابط عمومی  در ایتا مراجعه فرمایید:http://@Anjoman_elmi1
💎انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ ورزیــدن

سلام ودرود به همراهان عزیز  :

با کمال خوشحالی به اطلاع می‌رسانیم که مسابقه کتابخوانی ما به پایان رسیده و حالا زمان آن رسیده که شرکت کنندگان عزیز در آزمون نهایی شرکت کنند. این آزمون فرصتی عالی است  تا دانش و اطلاعات خود را به چالش بکشید و شانس برنده شدن جوایز نقدی را داشته باشید. 

🎉 جوایز این آزمون به شرح زیر است:

🏆 نفر اول: 250 هزار تومان

🥈 نفر دوم: 200 هزار تومان

🥉 نفر سوم: 150 هزار تومان

لطفاً برای شرکت در آزمون، به لینک زیر مراجعه کنید:                    https://survey.porsline.ir/s/j4seL1jM

امیدواریم که از این تجربه لذت برده باشید و با انگیزه و اشتیاق در آزمون شرکت کنید. موفق باشید!

چند تمثیل درباره درد انسان 
انسان کامل _مرتضی مطهری 
   می‌بینید چه مثل‌هایی در عرفان ما در این زمینه آمده است گاهی مثال می‌زنند به طوطی ای که او را از جنگل‌های هندوستان آورده و در قفسی زندانی کرده اند و این طوطی همیشه ناراحت و در فکر این است که این قفس شکسته شود و به جایی که مقر اصلی اوست بازگردد. و گاهی انسان را به مرغی که از آشیانه خود دور افتاده باشد تشبیه می‌کنند. یکی از عالیترین تشبیهات همین تشبیه مولوی در اول مثنوی است. او انسان را تشبیه به نیای کرده که آن را از نیستان بریده‌اند و حال دارد دائماً ناله و فریاد می‌کند و همۀ ناله و فریادش برای این فراق است:
 بشنو از نی چون حکایت می‌کند
 وز جدایی‌ها شکایت می‌کند 
کز نیستان تا مرا ببریده اند
 از نفیرم مرد و زن نالیده اند
 سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
 تا بگویم شرح درد اشتیاق
 بعد می‌گوید:
دو دهان داریم گویا همچو نی
 یک دهان پنهانشت در لبهای وی
 گاهی مولوی به شکل دیگری تشبیه می‌کند:
پیل باید تا چو خسبد اوستان
خواب بیند خطه هندوستان
خر نبیند هیچ هندوستان به خواب
خر ز هندوستان نکرده است اغتراب
می‌گویند فیل را که از هندوستان می‌آورند، باید دائماً به سرش بکوبند؛ اگر نکوبند به یاد هندوستان می‌افتد‌. مولوی در اینجا می‌گوید فقط فیل است که هندوستان را به خواب می‌بیند، چون از هندوستان آمده است.
الاغ هرگز هندوستان را به خواب نمی‌بیند، چون غریب هندوستان نیست و او را از آنجا نیاورده اند. می‌خواهد بگوید انسان است که دغدغه بازگشت به عالم دیگر را دارد، درد عرفانی دارد، درد بازگشت به سوی حق و به سوی خدا را دارد، درد مناجات و وصال حق را دارد.
کانال ایتا:https://eitaa.com/anjomanelmiquran110
من واقعی انسان 
انسان کامل - مرتضی مطهری 
نکته ای در اینجا هست که در فلسفه جدید هم به صورت دیگری مطرح است و آن اینکه «من» واقعی انسان کیست و چیست؟ فلاسفه نظر خاصی دارند. نظرشان این است که «من» هر کس همان روان و روح اوست همان است که انسان آن را تشخیص می دهد. «من» را که انسان احساس میکند یعنی همان روح او وقتی به انسان می گویند «من» کیست؟ می گوید «من» یعنی روحم.
روان شناسی امروز لا اقل به این حد از مطلب رسیده است که مقداری از خودت را که تو احساس میکنی یک قسمت از «من» توست. قسمت بیشتر از «من» تو من نا آگاه توست که تو خودت از وجود او آگاه نیستی یعنی در شعور ظاهر تو وجود ندارد. عرفا در اینجا اعجاز کرده اند و چند درجه از روانکاوهای امروز هم دقیقتر رفته اند و صریحاً با فلاسفه مخالفت کرده گفته اند فلاسفه اشتباه کرده اند که گفته اند «من» انسان همان روح انسان است؛ «من» خیلی دقیق تر و عمیقتر است از آنچه که فلاسفه آن را روح انسان می دانند. به قول شبستری : من و تو برتر از جان و تن آمد/ که جان و تن از اجزای من آمد

البته آنها می گویند هر کس به «من» حقیقی خودش آن وقت دست می یابد و «من» خود را آن وقت کشف میکند که خدا را کشف کرده باشد. شهود «من» خود از شهود خدا هیچ وقت جدا نیست و این مطلب درقرآن :و لا تکونوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللهَ فَأَنْسِیَهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِکَ هُمُ الفسقون، که داستانش مفصل است.
عرفا شدیداً توجه دارند که «من» انسان خیلی عمیقتر از آن حدی است که فلاسفه درک کرده اند. محیی الدین عربی فلاسفه ای نظیر بوعلی را سخت تحقیر میکند میگوید:سخن شبستری هم عین سخن محیی الدین است.
ملای رومی در یک جا عجیب این مطلب را بیان کرده است :             ای که در پیکار خود را باخته/ دیگران را تو از خود نشناخته ای     
کسی که خود یعنی همان «من» را باخته ای این تعبیر هم از قرآن است: قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ. قرآن می گوید که بزرگترین باختنها و بزرگترین باختن در قمارها این است که انسان «خود» را ببازد.
بعد دلیل می‌آورد و میگوید:آیا زمانی که خلوت برایت رخ دهد که اجباراً در خلوت بروی و یا اختیاراً از مردم جدا شوی از تنهایی وحشت میکنی یا نمی کنی؟ کدام یک از ما هستیم که ده شبانه روز در یک جا تنها باشیم و حوصله مان سر نرود؟ حبس تک سلولی بالاترین حبسهاست چون آدم تنها می ماند. اگر خودت را یافته بودی و خودت را درک کرده بودی چنین حالتی پیدا نمی کردی.
اگر تو خودت را کشف کرده بودی وقتی در خلوت با خودت بودی نیازی به هیچ چیز نداشتی اینکه در خلوت وحشت میکنی برای این است که با خودت هم نیستی خودت را هم گم کرده ای خودت را باخته ای.
این است که روح و حقیقت عبادت که توجه به خداست، بازیافتن خود واقعی است. انسان خود حقیقی اش را در عبادت و در توجه به ذات حق پیدا میکند و می یابد.
بنابراین عرفا تا این حد این مسئله را کشف و درک کرده اند. ولی در عین حال ما در مسئله جهاد با نفس توجه مکتب عرفان به مسئله کرامت و عزت و شرافت مقام عالی نفس را که نباید لکه دار شود و اساساً با تکیه به آن است که انسان به مقامات عالی می رسد - خیلی خیلی کم می بینیم آنقدر کم میبینیم که باید بگوییم نیست؛ یعنی اگر آن را با دستورهایی که در متون اسلام آمده است مقایسه کنیم می بینیم با اینکه عرفا همه چیز را از دستورهای اسلام الهام گرفته اند این الهام را کمتر گرفته اند و شاید سرش این بوده که کمتر نکته این مطلب را درک کرده اند.

کانال ایتا :https://eitaa.com/anjomanelmiquran110

بخش چهارم :تلخیص بخش مکتب محبت 
انسان کامل _ مرتضی مطهری
تلخیص بخش مکتب محبت از کتاب انسان کامل 
بررسی مکتب محبت و ایثار در متون اسلامی
مقدمه
در این بخش از متن، به بررسی مکتب محبت پرداخته شده است. این مکتب که بیشتر در هند و تا حدی در بین مسیحیان تبلیغ شده است، کمال انسان را در خدمت به خلق و محبت به مردم می‌داند. این دیدگاه، نقطه مقابل مکتب نیچه است که بر قدرت و توانمندی فردی تأکید دارد. در مکتب محبت، انسان کامل کسی است که خیرش به دیگران برسد و انسانیت به معنای خیر رساندن به خلق خدا تعریف می‌شود.
 
دیدگاه شهید مطهری
شهید مطهری بیان می‌کند که انسانیت و کمال انسان در خدمت به مردم و خیر رساندن به خلق خدا تعریف می‌شود. این دیدگاه در مقابل مکتب‌هایی است که بر قدرت فردی تأکید دارند. همچنین، به اشعار سعدی اشاره شده که خدمت به خلق را بالاتر از عبادت‌های فردی می‌داند.
 
خدمت به خلق در اسلام
نویسنده بیان می‌کند که از نظر اسلام، خدمت به خلق و احسان به مردم یک ارزش انسانی و الهی است. قرآن به عدل و احسان فرمان می‌دهد و ایثار را به عنوان یکی از باشکوه‌ترین مظاهر انسانیت ستایش می‌کند. ایثار به معنای گذشت و مقدم داشتن دیگران بر خود در شرایط نیاز است.
 
داستان‌های ایثار و محبت
نویسنده داستانی از حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) نقل می‌کند که در زمان بیماری حسنین (ع)، نذر کردند و روزه گرفتند. در هنگام افطار، غذای خود را به نیازمندان دادند و این عمل ایثار را سه شب متوالی تکرار کردند. همچنین، به داستانی از پیامبر اکرم (ص) اشاره شده که محبت و مهربانی ایشان به فرزندانشان را نشان می‌دهد.
 
نمونه‌هایی از مهربانی و رحمت
نویسنده داستانی از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌کند که در آن، پیامبر به مردی که از محبت به فرزندانش خودداری می‌کرد، فرمودند: "آن که نسبت به دیگری رحم نداشته باشد، خدا هم به او رحم نخواهد کرد." همچنین، به نمونه‌هایی از مهربانی و رحمت امام علی (ع) اشاره شده است که در مقابل ضعیفان، دریای رحمت و محبت بودند.
 
داستانی از یک پروفسور مسلمان
نویسنده داستانی از یک پروفسور مسلمان شده را بیان می‌کند که در اواخر عمر به سرطان مبتلا شد و در بیمارستان بستری بود. خانواده‌اش او را ترک کردند و تنها گذاشتند. مسلمانان محلی به عیادت او می‌رفتند و پس از مرگش، پسرش تنها برای فروش جنازه به بیمارستان آمد. این داستان نشان‌دهنده بی‌عاطفگی برخی افراد و اهمیت محبت و مهربانی است.
 
اهمیت عاطفه و ایثار
نویسنده بیان می‌کند که عاطفه به معنای استفاده از حق مشروع خود به نفع دیگران است. او تأکید می‌کند که بسیاری از کارهایی که به نام عاطفه و انسان‌دوستی انجام می‌دهیم، در واقع خودخواهی و نام‌جویی است. او مثال‌هایی از مهمان‌نوازی و رفتارهای اجتماعی می‌آورد که نشان می‌دهد چگونه برخی افراد به جای رعایت حقوق دیگران، به دنبال منافع شخصی خود هستند.
 
عدالت و مهمان‌نوازی
نویسنده به موضوع عدالت پرداخته است. او بیان می‌کند که مهمان‌نوازی نباید به ظلم به دیگران منجر شود. نویسنده به نمونه‌ای از حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) اشاره می‌کند که در خانه با هم همکاری می‌کردند و علی (ع) نمی‌خواست فشار زیادی بر همسرش وارد شود. همچنین، نویسنده تأکید می‌کند که انسان باید ابتدا عادل باشد و به حقوق دیگران تجاوز نکند، سپس می‌تواند از حقوق مشروع خود برای دیگران ایثار کند.
 
نتیجه‌گیری
در نهایت، نویسنده به موضوع ایثار و عاطفه پرداخته است. او داستانی از یکی از مراجع تقلید بزرگ را نقل می‌کند که حتی در زمان بیماری نیز به اهل خانه فرمان نمی‌داد و از آنها درخواست کمک نمی‌کرد. همچنین، نویسنده به نمونه‌ای از ایثار واقعی در جنگ موته اشاره می‌کند که در آن مجروحان مسلمان با وجود تشنگی شدید، آب را به دیگران می‌دادند. این داستان‌ها نشان‌دهنده اهمیت ایثار و عاطفه واقعی هستند که نباید با خودخواهی و خودنمایی همراه باشد.
 
اشکالات مکتب محبت
نویسنده به اشکالات مکتب محبت اشاره می‌کند و بیان می‌کند که این مکتب تک‌ارزشی است و ارزش‌های دیگر را فراموش کرده و فقط به خدمت و محبت توجه دارد. او تأکید می‌کند که خدمت به خلق باید به گونه‌ای باشد که به انسانیت و ارزش‌های انسانی خدمت کند، نه فقط به نیازهای مادی مانند غذا و پوشاک. خدمت به خلق باید با آگاهی و شناخت از مسیر و هدف انسان‌ها باشد تا به سعادت و خوشبختی واقعی آنها کمک کند.

کانال ایتا http://quranicsociety.blog.ir